#زندگی-به-سبک-شهداء
ازتیپش خوشم نمی آمددانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه
گرفته بود.شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشیدباپیراهن
بلندیقه گردسه دکمه وآستین بدون مچ که می انداخت روی
شلوار.درفصل سرمابا اور کت سپاهی اش تابلو بود.یک کیف
برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش ،شبیه
موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ.وقتی راه می رفت،کفش هایش
را روی زمین می کشید.ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه
ببندد.از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد،بیشترمی دیدمش.به دوستانم
میگفتم:<این یارو انگار باماشین زمان رفته وسط دهه ی شصت پیاده شده
وهمون جا مونده!>
#برگرفته ازکتاب قصه دلبری اززبان همسر شهیدمرجان درعلی
#زندگی نامه شهیدمحمدحسین محمدخانی
#شادی-روح-شهداء-صلوات